نی نی کوچولوی ما

اینجا داری با بابا تلفنی صحبت میکنی و کلی واسه خودت ژست گرفتی ای جانم لبخند بزن،لبخند تو یعنی عشق اینجا هم عینک منو گذاشتی و میگی ازم عکس بگیر ...

پسرم همش میگی تولدم دوست دارم برام بادکنک بزنی تو سالن و دوستامم بیان بهت میگم کیکتو میارم سر کلاس آی مت میگی نه همه بیان اینجا و سفارش کردی که به قول خودت کیکتم برنامه کودکی باشه انشالله اگه خدا یاری کنه هر کاری رو تو دوس داشتا باشی برات انجام میدیم   ...

سلام عشق پاک و زیبای خودم،فردا ۲۱ مرداد و ۵۹ ماه زیبا رو کنار هم مثل باد گذروندیم و چه روزای خوب و زیبایی هستن روزای با تو بودن پسرک خوب خودم،چقدر خرسندم از داشتنت چقدر دووووست دارم عزززیزز دلم،روز به روز بزرگتر و فهمیده تر میشی خیلی از اخلاقا که تقریبا برام مشغله فکری ایجاد کرده بود و چه بسا ناراحت همه رو ترک کردی و الان در مرحله ای هستی که واقعا خدا را شکر خدا را شکر به شدت ازت راضیم هزار ماشالله تاج سرم،فهمیدی که من چی رو دوست دارم و چی رو نه همون کارایی رو میکنی که باب میل من باشه ،آرزوی سلامتی همیشگی و شادی و عاقبت به خیری برات دارم. دوست دارم هواتاااااا تو هم دوستم داشته باش یکی یه دونه خودم از نی نی تو دلی هم بگم که الان ۲۴ هفته...

اینم اولین عکس آبجی پرهام خان،یه پرنسس قراره به جمع خانوادگیمون اضافه بشه انشالله که سالم باشه،در ضمن انشالله که جنسیتش و درست تشخیص داده باشن خیلی از این بابت خوشحالم و هزاران بار خدا را شاکرم که برای بار دوم منو لایق مادر شدن دونست،انشالله بتونم مادر خوبی باشم و فرزند صالح تربیت کنم،توی هفته ۲۱ هستم و رفتم سونو پرهام پشت در بود وقتر اومدم بیرون گفتش مامان پس کجاست؟گفتم کی؟میگه بچه دیگه،مردیم از خنده، پرهام جان که دو ماه دیگه به پنج سالگیت مونده عشق زیبای من ،یه دنیا عاشقتم پسرک زیبای خودم   ...